مدیریت بحران[1] در حوزههای دانشی گوناگون چون مدیریت، سیاست، اقتصاد، جامعهشناسی و روانشناسی بهکاررفته و دانشمندان این عرصهها در مورد آن قلمفرسایی نمودهاند. مدیریت بحران، طبق تعریفی عبارت است از فرايند برنامهريزي مقامات مسئول که با مشاهده، تجزيه و تحليل بحرانها به صورت يکپارچه، جامع و هماهنگ با استفاده از ابزارهاي موجود تلاش ميکنند تا از بحرانها پيشگيري کنند يا در صورت بروز، در جهت کاهش آثار، آمادگي لازم، امدادرسانی سريع و بهبود اوضاع تا رسيدن به سطح وضعيت عادي، اقدام نمایند. طبق تعریف دیگر، مديريت بحران فرايندي است براي پيشگيري از بحران و يا به حداقل رساندن اثرات آن به هنگام وقوع. مديريت بحران فرايندي است که يک مدير در مواقع احتمال خطر، سعي میکند تا با هزينهي قابلقبول، به اهداف خود، دستی ابد.
در تعریف ذیل به نکتهی متفاوتی در مورد مديريت بحران، اشاره شده است. طبق این تعریف مدیریت بحران، بستري جهت نمايش هنر و قدرت نخبگان سياسي است در صحنه، به عبارتي مديريت بحران، هنر فهم و درک اين مهم است که چه زماني در جستجوی يک بحران باشيم و چه زماني از آن دوري جوييم. در این تعریف مدیریت بحران صرفاً، پیشبینی بحران و سپس مدیریت آن نیست که علاوه بر آن، ایجاد بحران در مواقع ضروری نیز جزو قلمرو مدیریت بحران یا تعریف آن محسوب شده است.
از نظر دبيرخانه راهبرد بینالملل براي کاهش خطرات بلاياي طبيعي ملل متحد، مديريت بحران عبارت است از روند نظام مند بهکارگیری تصميمات مديريتي، سازماندهیها، تقويت مهارتهای عملياتي و ظرفیتسازی به منظور تدبير سياستها، اتخاذ راهبردها و ايجاد سازگاري در جوامع به منظور کاهش پيامدهاي زیانبار ناشي از مخاطرات طبيعي و بلاياي مرتبط با عوامل زیستمحیطی و تکنولوژيک.
نگرش سنتي به مديريت بحران، نگرشي منفي بوده و همانند فرونشاندن آتش، تلقي ميشده است. اما این مديريت در تطور معاني خود، معناي مثبت و بهتري پيدا کرده است و به ارائه مجموعهاي از تدابير براي مقابله با طرحها و برنامههايي که عليه سازمان در حال شکلگیری است، اطلاق ميشود. با اين فرض، مديران بحران بايد در بارۀ چيزهاي غیرقابل تصور بينديشند و در انتظار رخدادهاي غیرمترقبه باشند و برای مدیریت آنها سناریو و سپس برنامههای مناسبی را طراحی و تدوین نمایند.
در مورد اینکه مراحل مدیریت بحران چگونه است، دانشمندان به مراحلی گوناگونی اشاره نمودهاند؛ برخی آن را پنج مرحله، برخی چهار مرحله، برخی سه مرحله و برخی شش مرحله نامبردهاند(روشندل اربطانی، 1387 ).
مهمترین نظریاتی که در مورد بحران، ارائه شده است سه نظریه معروف بحران ستیزی، بحران گریزی و بحران پذیری است (صلواتیان ، 1389، 40-41). ماهیت دیدگاه اول، انفعالی بوده و برای مواجه با بحران تمهیدی از قبل سنجیده نمیشود. این رویکرد، رویکرد کلاسیکها است که در آن چیزی به نام بحران نادیده گرفته میشود و در تصور مدیران عالی سازمان جای برای این امر وجود ندارد. در رویکرد بحران ستیزی، فقط به بعد منفی و به عبارت بحران بودن بحران تمرکز میشود و لذا همه تلاش میکنند تا آن را خاموش نمایند اگرچه تمهیداتی از قبل برای مواجه با آن سنجیده شده است اما تمام تمرکز این تمهیدات و راهکارها بر بعد منفی آن است و لذا همه تلاش میکنند که هرچه زودتر آتش بحران را خاموش نمایند. اما در رویکرد سوم، علاوه بر اینکه راهکارهای از قبل برای مواجه با بحران سنجیده شده است و چگونگی تعامل با آن مشخص شده است و تبمی برای هدایت و مدیریت آن آماده گردیده است، به فرصتهای که ممکن است در دل آن وجود داشته باشد و روزنههای جدیدی را برای توسعه و پیشرفت سازمان فراهم نماید، هم تمهیداتی گرفته شده است. به عبارت دیگر در این رویکرد نه تنها از بحران فرار میشود و یا با آن مقابله شود که مدیران با آغوش باز به استقبال آن میروند و از وقوع آن هراسی ندارند؛ هم مسایل آن را مدیریت مینمایند و هم از فرصتهای به دست آمده آن از بیشترین بهرهبرداری مینمایند.
برای مطالعه بیشتر به منابع ذیل مراجعه فرمایید:
-
رضائیان، علی، مبانی سازمان و مدیریت، تهران، سمت، 1387، چاپ دوازدهم
-
روشندل اربطانی، طاهر، نقش مدیریت رسانه در تحول بحران از تهدید به فرصت ،فصلنامه علمی پژوهشیهای ارتباطی، سال ،15 شماره 55، 1387
-
صلواتیان ،سیاوش، رسانهها و مدیریت بحران تهران،دانشگاه امام صادق ع 1389،
-
کاظمی، علیاصغر، مدیریت بحرانهای بینالمللی، تهران ، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت خارجه،1366
-
محمودی، سید محمد، نقش سیستمهای اطلاعاتی در مدیریت بحران، فرهنگ مدیریت، شماره4، زمستان1382، ص92-